جدول جو
جدول جو

معنی تشنه اشک - جستجوی لغت در جدول جو

تشنه اشک
(تِ نَ / نِ اَ)
اشک خواه:
بیش ازاین کاوش مکن با دل که چشم تشنه اشک
از برای گریه کردن آب از گوهر گرفت.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ نَ / نِ چَ / چِ)
حریص. آزمند:
تشنه چشم افتاده است آیینۀ اسکندری
ورنه آب زندگانی دل سیاهی بیش نیست.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ صَ)
کشندۀ خواهان آب. که تشنگان را کشد. که تشنه را بفریبد بطلب آب و بکشد:
زین سراب تشنه کش پرهیز کن
تشنگان بسیار کشته ست این سراب.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا